می گویند لقب سیدالشهدا از آن حمزه عموی رسول اکرم بود و بعد به اباعبدالله اختصاص داده شد. و این از آن جهت است که وضع شهادت اباعبدالله شهادت آنان را به فراموشی سپرد.
و اما وضع اصحاب اباعبدالله هم طوری بود که بر همه شهدای پیشین سبقت گرفت بدین جهت که آنها هم از طرف دوست آزاد بودند و هم از طرف دشمن.
خود اباعبدالله در شب عاشورا فرمودند که آنها بجز من با کسی کاری ندارند و خود ایشان هم شخصا اجازه رفتن به آنها داد و فرمود از تاریکی شب استفاده کنید. سر را هم پایین انداخت که تلاقی نگاهها موجب حیای آنها نشود. بنابراین آنها نه در تنگنای دشمن واقع شده بودند و نه دوست از آنها خواهش و التماسی کرده بود و آنها را در رودربایستی گذاشته بود و حتی از اینکه نگاهش در آنها تاثیر کند اجتناب می کرد. آری چه یاران باوفا و چه پیشوای بزرگواری در حادثه کربلا رخ می نمایانند و این خود درسی بزرگ از عظت و بزرگی و شرف است.
آیا تا به حال به خود فکر کرده ایم که اگر ما در آن سال در سرزمین کربلا حضور داشتیم و با آن اوضاع و شرایط روبرو می شدیم براستی به کدامین سو می رفتیم؟
... آیا به نزد عمر سعد می رفتیم و با او بیعت می کردیم؟!
... یا به نزد حسین عزیز زهرا می رفتیم و بر دستان او بوسه می زدیم؟
اگر کمی واقع بین باشیم و نخواهیم سر خودمان کلاه بگذاریم باید به دقت به این پرسش ها پاسخ دهیم. پرسشهایی که در تمامی مراحل زندگی همراهمان خواهند بود و ما جز پاسخ به آنها و انتخاب یکی از دو راه سعادت و شقاوت راه دیگری پیش رو نخواهیم داشت.
برای پاسخ به این دو سوال باید سوالهای دیگری را مطرح کرد و به واسطه پاسخگویی به آنها این دو را نیز پاسخ گفت.
اگر راه اول را انتخاب می کردیم چه مشکلاتی بر سر راه ما پیش می آمد و از روی چه منفعت طلبیها و یا از ترس چه چیزهایی آن را انتخاب می کردیم؟
و به همین ترتیب در انتخاب راه دوم ؛ مشکلات، منفعت طلبی ها و یا ترس از چه مواردی ما را به این سعادت می رساند؟
آری هر وجدان پاک و آگاهی باید بدون هیچ تعصبی بدین سوالات پاسخ دهد و آنها را خوب موشکافی نماید.!
اگر ما براستی منتظر ظهور آن خورشید عالم تاب هستیم و تا به حال به این سوالات فکر نکرده ایم و پاسخی برای آن هم نیافته ایم که وااسفا. پس تا دیر نشده به فکر باشیم و بدین گونه پرسشها پاسخ دهیم.
پاسخ های احتمالی که به نظر ما خواهد رسید احتمالا بدین قرار خواهد بود.
اگر گزینه انتخابیمان گزینه یک باشد احتمالا یا از ترس زن و فرزند، زندگی و جان و مال و یا بدلیل همرنگ جماعت شدن (چیزی که در این دوره زیاد بر آن تاکید می شود) و یا از روی حس منفعت طلبی و بدست آوردن پول و جاه و مقام (چیزی که حتی آن فرومایگان کوفی هم بدان دست نیافتند)، یا از ترس مرگ و یا ترس از دست دادن این حالات پست حیوانی و ... و ... و خیلی وَ های دیگر !؟
اما اگر گزینه انتخابیمان در این کنکور حیاتی گزینه دو بود باید از خودمان بپرسیم که آیا از ترس قیامت، جهنم، بهشت و یا برای یاری عزیز زهرا و عشق به پسر علی و از روی حس شهادت طلبی و حقیقت جویی این گزینه را انتخاب می کنیم و یا همه این موارد بعلاوه مواردی دیگر در انتخاب ما نقش دارد؟!
به هرحال یادمان باشد که این کنکور یک سوال دوگزینه ای دارد و گزینه سوم و چهارمی در آن مطرح نخواهد بود و به خاطر بسپاریم که پاسخگویی به این سوال امری حیاتی است و نقشی اساسی در زندگی ما ایفا خواهد نمود پس به دقت به سوالات و پاسخ هایمان فکر کنیم و جوابمان هر چه که بود یادمان باشد که:
- ما شیعه هستیم و منتظر ظهور آقا.
- ما عاشق علی و اولاد او هستیم و در تمامی مراحل زندگیمان مدیون آن بزرگواران و نمی خواهیم این محبت و عشق بدون معرفت باشد.
- یادمان باشد که مرگ حق است و روزی ما را در آغوش می گیرد و آن زمان برای پیدا کردن معرفت و عذرخواهی فرصتی نیست پس تا وقت داریم به فکر عاقبت کارمان باشیم.
- به خاطر بسپاریم که امامی که ما منتظرش هستیم علاوه بر آن ظهور جهانی؛ ظهوری نیز در زندگی شخصی خواهد داشت پس نگذاریم فرصت هایمان از دست برود و برای پیدا کردن معرفت نسبت به حضرتش برای تبدیل شدن به اصحابی همچون اصحاب اباعبدالله در روز عاشورا تلاش کنیم.
- به خاطر داشته باشیم که در این زمانه نیز رخدادهای آن دوران تکرار خواهد شد و باز هم یزید و یزیدیان و باز هم حسین و حسینیان خواهند بود پس با تفکر و تعقل و دادن پاسخ به پرسشهای مطرح شده : اگر جزء گروه اولیم مانند حر آزاده باشیم و عاقبت به خیر و اگر در زمره یاران حضرتش؛ بر معرفت خود روز به روز بیافزاییم تا فریب این دنیا را نخوریم.
- و در آخر یادمان باشد که او خواهد آمد و این بار از میان انسانهای این دوران حسینیان به گردش جمع می شوند و در رکابش می جنگند و شهید می شوند و یزیدیان در صف مقابلش می ایستند و به پایین ترین درجه جهنم فرستاده می شوند. پس بیاییم تلاش کنیم؛ دعا کنیم؛ تفکر کنیم؛ و خیلی کارها را انجام دهیم و از انجام خیلی کارها بپرهیزیم تا منتظر واقعی حضرتش باشیم و منتقم خون حسین «خون خدا»
- و یادمان باشد که خیلی از یادمانها و خاطرات دیگر را از یاد نبریم...